نظارت و هدایت انرژی درونی نوجوانان ما را بر آن می دارد که آنان را با موقعیت‌هایی روبه رو کنیم که با درگیر شدن در آن بتوانند روان تازه کشف شده خود را بیدار و شکوفا کنند و خواسته های خود را بروز دهند. در کنار این آزادی، آنان نیازمند گونه‌ای از آزادی هستند که بتوانند در پرتو آن، دنیای تازه درون خود و پیرامون خویش را بشناسند و به خودباوری دست یابد.
 
به خاطر داشته باشیم که این انرژی روانی نوجوان می تواند عامل حرکت کمال آفرین یا آسیبزا و نابود کننده باشد. پس می توان از این گرایش آرمان گرایانه در جهت رشد و هدایت جوان برای رسیدن به قله تقوا بهره گرفت. مربی با استفاده از همین گرایش آرمان گرایی، می تواند در جوان روح خوش بینی به آینده، اعتماد به نفس، گزینش آرمان‌های الهی ماندگار و پایدار و روح توکل به خداوند را ایجاد کند.
 
بنابراین، از کارهای مهم مربی یکی این است که برای بازشناسی مرز بین آرمانها و واقعیت‌ها، به کمک متربی خود بشتابد؛ زیرا او هنوز تلخ و شیرین، و نیش و نوش دنیا را تجربه نکرده و مرز بین واقعیتها و آرمانها را خوب نمی شناسد؛ نیازمند شناخت واقعیت هاست و این کمکی است که مربی به مثابه پیش نیاز و باید برای او انجام دهد. البته نه اینکه برای او تصمیم بگیرد، اما کمکش کند که آرمان گرایی او به سمت واقعیتها سوق یابد.
 
بحران‌ها و مشکلات زندگی و گرایش‌های شهوت آمیز روانی به قدری تند و براندازنده است که به زودی جوان را از پای در می آورد و به تسلیم می کشاند. مربی باید به گونه‌ای با فراگیر جوان برخورد کند که اولا، در فرایند تربیت، خود را نخستین پناهگاه در برابر متربی نشان بدهد که وقتی وی با سختی ها و فراز و نشیبها مواجه می شود، مربی را اولین پناهگاه خود بداند.
 
همچنین مربی باید متربی را در رسیدن به باور توکل و دریافت امدادهای غیبی یاری کند. از بخشی از این نامه چنین استفاده می شود که مربی گذشته از اینکه باید خود را نخستین پناهگاه نشان دهد، باید دست متربی را در دست امدادهای غیبی بگذارد. نشانه های تربیتی غیب گرایی و امید به کمک های ماورایی و الهی به این صورت در کلام امام علیه السلام تصویر شده اند:
 
«واعلم أن الذی بیده خزائن السموات والارض أذن لک فی الدعاء وتکفل لک بالإجابة وأمرک أن تسأله لیعطیک و تسترحمه لیرحمک، ولم یجعل بینک وبینه من یحجبه عنک ولم یلجئک إلى من یشفع لک إلیه، ولم یمنعک إن اسأت من التوبه، ولم یعاجلک بالنقمه » (سید جعفر شهیدی، قصار الکلمات، نامه ۳۱، ص ۲۰۲: «بدان کسی که گنجینه های آسمان و زمین به دست اوست، تو را در دعا رخصت داده، و پذیرفتن دعایت را به عهده گرفته، و تو را فرموده که از او بخواهی تا به تو بدهد، و از او بطلبی تا تو را بیامرزد، و از کسی ناگزیرت نکرده که نزد او برایت میانجی گری کند، و اگر گناه کردی از توبه ات منع ننموده و در کیفرت شتاب نفرموده است».) ببین خداوند چه آفریدگار کریمی است! هیچ پردهای میان خود و آفریدگان ندارد، هیچ وساطتی نمی خواهد، در هر گوشه و مقطع زندگی به راحتی و به سادگی یک دعا می توانیم با او در ارتباط باشیم. هرگز برای بازگشت ما دیر نیست. نگران نباشیدا حتی اگر لغزیدید، بازگردید. این راه بازگشت هیچ گاه بسته نیست. همیشه یک پنجره باز است! آغوش رحمت الهی همیشه گشوده است. و به دنبال تقویت روح خودیابی و خودشناسی و استفاده بهینه از نیروهای درونی، علی  (علیه السلام) متربی را نیازمند توکل و بهره گیری از امدادهای غیبی میدانند؛ آن هم امدادی که پایان ناپذیر و هماره در دسترس است. این نگرش و این اطمینان فراگیر را چنان پایدار و استوار می کند که می تواند بحرانها را درنوردد و با گشاده رویی با مشکلات دست و پنجه نرم کند.
 
پیامبران الهی به راهی ارشاد می کردند که حق و آن هم فقط یکی بود. مفسران در معنای هدایت گفته اند که حقیقت آن، نشان دادن راه رسیدن به مقصد و به عبارتی، رساندن به مطلوب است ،‌ بعضی از محققان با توجه به همین نکته پیشنهاد دیگری دارند. هیل می گوید اگر به معلم بگوییم که از نظر خود دفاع نکن، با اعتقادات خود مشکل پیدا خواهد کرد. پیشنهاد وی آن است که برای حل این معضل، سیاست «بی طرفی همراه با تعهد» را پیشه کنیم. به این صورت که معلم باورهای خود را آشکار و بر آنها استدلال کند. وی این سیاست را در مقابل سیاست «بی طرفی محض» (بی توجهی به اطراف مسئله) و سیاست «طرفداری محض» (ممنوع بودن طرح نظر مخالف) قرار می دهد. به نظر می رسد هر سه سیاست، حتى همان که خود هیل پسندیده است . یعنی «بی طرفی همراه با تعهد» - اشکال دارد. مثل «بی طرفی همراه با تعهد» مثل «کوسه و ریش پهن» است؛ تعهد نمی تواند با بی طرفی جمع شود.
 
مدعای این مقال آن است که مربی نباید فراگیر را در هاله ای از ابهام و تحیر تنها بگذارد و به امید آنکه در «آینده» از نظر فکری رشد می کند، از «اکنون» غفلت ورزد. سیره پیامبران با چنین می نماید و تاریخ گواهی میدهد که همه انسانها به راهنما نیاز دارند و این نیاز در مراحل آغازین زندگی شدیدتر است.
 
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸